چاره ای امشب برای گریه هایم هست ؟ نه
گریه های نیمه شب دیگر دوایم هست ؟ نه
باز هم تنها ترینم، در حصار غربتم
غیر غم بگو چیزی سزایم هست ؟ نه
ای سرآغاز تمام فصل های سبز محض!
بی تو حتی لحظه ای تا انتهایم هست ؟ نه
در من اینجا میل ماندن نیست، میل رفتن است
این زمین پوچ و خالی بی تو جایم هست ؟ نه
در کویر دهشناک خشک و بی کسی
دست های مهربانت عصایم هست ؟ نه
می شود گم ردپایم در میان باغ سیب
ردپایی هست اینجا، ردپایم هست ؟ نه
بند بندم بوی تلخ بی تو بودن می دهد
عطر نرگس های وحشی در هوایم هست ؟ نه
می وزد اینجا نسیمی از فراسوها یاس
طعم سبز آشنایی در صدایم هست ؟ نه
با تمام واژه ها نا آشنایم نازنین!
واژه ای، حرفی، حدثی، آشنایم هست ؟ نه
شعر من دگر تمام است ولی شرمنده ام
شور و حالت ای غزل ! دیگر برایم هست ؟ نه