سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، برترین هدایت است . [امام علی علیه السلام]
دلتنگی های تنهایی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||  Atom  ||
هنوز می خوامت

مجتبی ::دوشنبه 89/11/25 ساعت 2:57 صبح

دیگر به خلوت لحظه‌هایم عاشقانه قدم نمی‌گذاری ...!!

دیگر آمدنت در خیالم آنقدر گنگ است که نمی‌بینمت...

سنگینی نگاهت را مدتهاست که حس نکرده ام !

من مبهوت مانده ام که چگونه این همه زمان را صبورانه گذرنده ام ؟

من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید ......

دیگر زبانم از گفتن جملات هراسیده است ...!!

می‌خواهمت هنوز

گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایم ریشه می دواند .

اما باز هم در آخرین لحظه تکرار می کنم که...

حتی اگر چشمانت بیگانه را بنگرند ,

حتی اگر دستانت مرا جستجو نکنند ,

می ‌خواهمت هنوز ...

به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که ...

دلتنگت شده ام به همین سادگی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    انتخاب تنهایی

    مجتبی ::شنبه 89/11/23 ساعت 1:49 صبح


     

    وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه

    وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه

    از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از رفتنت میسوزم

     کاشکی بودی و میدیدی که چی آوردی به روزم

     

    حالا عکست تنها یادگار از تو

    خاطراتت تنها باقی مونده از تو

    وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجود

     کاش از اول نمیدونستی من عاشق تو بودم

    اما من ترجیح دادم تا این عشق رو در قلبم 

    نگه دارم تا تو بتونی به راحتی زندگی کنی

    و خوشبخت بشی کاش این رو می فهمیدی 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    چک چک اشکهای تو

    مجتبی ::چهارشنبه 89/11/13 ساعت 4:30 صبح

     

    صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان میشنوم

    و میشنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب

    برای ستاره ساز دلتنگی میزنی

    و من میشنوم می شنوم هیاهوی زمانه را که تو را از پریدن

    و پر گشودن باز میدارد

    ای شکوه بی پایان من

    ای طنین شور انگیز

    من میشنوم

    به آسمان بگو که من میشکنم! هر آنچه تو را شکسته

    و میشنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    دیشب که رفتی

    مجتبی ::دوشنبه 89/11/11 ساعت 3:6 صبح

     

    دیشب که رفتی زندگیم سیاه شد

    غصه تو قلب عاشقم  زیاد شد

    ماتم نشست تو قلب پاره پاره ام

    خاطره ها یه هو اومد به یادم

    یادم اومد روزی که همو دیدیم

    یادت میاد کجا به هم رسیدیم؟

    من که همیشه خاطره اش یادم هست

    یه بغضی اون روز تو دل من نشست

    انگار همون روز فهمیدم جدایی

    یه روز میگیره از ماهم سراغی

    یه روزی قول دادی پیشم بمونی

    برام از عشق و عاشقی بخونی

    گفتی که بردمت بالا تا ابرا

    نمیذارم بیوفتی از اون بالا

    آروم میذارمت زمین بعد میرم

    راحت باشه خیال تو قول میدم

    نمیذارم غم بشینه تو چشات

    اشکاتو پاک کن الهی من فدات

    حالا کجایی ببینی که غصه

    ریشه امو ازتو زده و سوزونده

    تنها میشینم گوشه اتاقم

    با عکس تو میگذره روزگارم

    حرف میزنم اندازه یه دنیا

    براش میگم از مردن یه رویا

    رویای موندنت پیش چشمام

    میشکنه بغضمو یه هویی تو صدام



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    اخزین برگ یک درخت

    مجتبی ::جمعه 89/11/8 ساعت 4:24 صبح

     

    سلام

    امروز و امشب آخرین برگ از درخت زندگی من که به فصل خزان رسید هم افتاد و تنها تر از همیشه تک درختی در میان دشتی خشک و بی اب و الف ایستاده ام تا چوب بربیاید من رو قطع کند اما چرا اینقدر دیر . فصل خزان هم رو به پیان می باشد . با افتاد این برگ فهمیدم که چقدر تنهام اما وقتی به عقب نگاه می کنم . می بینم که خودم باعث این تنهایی هستم . سردمه . دارم می لرزم . نه از سوز سرمای زمستان بلکه از تنهایی بغض گلوم رو گرفته داره خفم می کنه داره داغونم می کنه . می خوام خودم رو یک جوری خلاص کنم اما ریشه هام طوی خاک من رو محکم گرفتن . ریشه هایی که اگر نبودن تا الان سالها پیش افتاده بودم . بله پدر و مادرم رو می گم . که تا حالا در مورد اون ها فکر نکرده بودم . درست مثل یک درخت مثل یک گیاه که از یک هسته نر و ماده تشکیل میشن و ریشه پیدا می کنن ما انسانها هم مثل اونها هسته دارم . ریشه داریم . اما الان که دارم فکر می کنم می بینم که چقدر از اونها دورم . درام می بینم که واقعا چقدر به اونها ظلم کرده اما به همه اطرافیانم با رفتنم از خانه با دور بودن 1 سالم از خانه پیر کردن مادرم و پدرم در اوج جوانی و تحمل دوست خوبم یار صادقم یار وفادارم کسی که چند سال کنارم بود اما هیچ وقت درکش نکردم . اما الان می بینم که چقدر بهش ظلم کرده ام . امید وارم من رو ببخشه . امروز که از دستش دادم با اینکه چند ساعت بیشتر نیست دارم می فهمم که چه گلی رو از دست دادم . اما اون گل باید بفهمه که کنار من هیچ وقت خودش رو نمی تونست نشون بده هیچ وقت نمی تونست بوی خوش خودش رو به روخ همه بکشه . من اون رو پژمرده می کردم . دلم گرفته از خودم از زندگیم . من فکر می کنم همه چیز دارم . اما زندگی بدون عشق معنی نداره . زندگی بدون عشق سیاه . هیچ رنگی در اون وجود نداره . رفت خدا پشت و پناهش دلم گرفت از رفتنش ولی همیشه چشمام به آسمونه و گونه ها همیشه خیس که خدا هر چه دارم رو بگیر و بده اون . حتی جونم رو که فکر می کنم عزیز ترین دارایی هر انسانه . این نفس هام رو بگیر و بده به اون .

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    یاد عشق

    مجتبی ::چهارشنبه 89/11/6 ساعت 4:40 صبح

    در کوچه پس کوچه های شهرغم گم شده بودم ناگهان به دنبال طنین صدای گرم و پرمهرت
    به شهر تو رسیدم ،به شهر پر از عشق و صداقت.
    تو معنای واقعی دوست داشتن را با صبوری به من آموختی. تو مرا به باور رساندی به باور
    آن همه عشق و زیبایی.
    ای مهربون عاشق تو خود زندگی هستی ،من عاشق تر از همیشه دیده در انتظارم. بی تو این
    قلب عاشق من بی قراره ،ای هم نفس چقدر زیباست با تو نفس کشیدن.
    ای نازنین ترین یار بین من و عشق تو فاصله ای نیست.عشق تو در خاطر من است من زنده ام
    به یاد تو. ای مهربون عاشق همیشه با من بمان، همیشه با تو هستم چون سایه لحظه لحظه در
    کنارتم. در خاطرت نگه دار عهدی که با تو بستم.
    دوست داشتن را در چشمان عاشقم بخوان وجود تو و گرمای صدایت به من خسته زندگی
    می بخشد.
    می پرستمت تویی که وجود منی،میخوام تا ابد با تو باشم برام فرق نمیکنه کجا باشم فقط
    با تو باشم. می خواهم دستهایم را در میان دستانت بگیری تا برای کبوترهای قلبمان آشیانه
    محبت را بنا سازیم. هر بار که موسیقی دلنشین لبانت آواز عشق را سر داد،قناری قلبم
    عاشق تر از همیشه شد.
    می خواهم لحظه ای را که در کنارت بنشینم سر رو شانه هایت بگذارم از عشق تو از داشتن
    تو اشک شوق ریزم. منتظر لحظه ای هستم که تو را در آغوش گیرم و با تمام وجودم عشقم و
    قلبم را به تو هدیه کنم. دوستت دارم و می خواهم در کنار من بمانی.
    می خواهم تو آفتابم باشی و من قول میدهم بارانت باشم. وقتی نیمه شب تنهاترم توهمچون
    ماه می تابی بر چشمان ترم.
    تویی مونس شبهای دلم ،یادگار روزهای شیرین من با تمام وجود دوستت دارم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    شب سیاه

    مجتبی ::دوشنبه 89/11/4 ساعت 4:33 صبح

     

    توی  ظلمت این شب سیاه

    فقط دنبال دست های تو میگردم

    اما ...

    تنهایی چه مهربان دستم را می گیرد

    لبخند میزند و به گرمی دستم را میفشارد

    آه آشنای قدیمی ام چه خوب حداقل تو اینجایی

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    پر پرواز

    مجتبی ::یکشنبه 89/11/3 ساعت 4:8 صبح

     

    آن قسمت از روحت را که دم دست بقیه است نمی خواهم
     آن قسمت ها را که بار هاداده ای وپس گرفته ای باشدبرای همان هایی که...
    به من آن تکه از روحت را بده که از روز ازل تنها وتنهابرای من نگهش داشته ای

    بگذار قله های فتح نشده اش را فتح کنم
    بگذار بر تو بوزم و بگذرم
    بگذار تا مانند نسیم باشم و نباشم
    بگذار بال هایت را باز کنم
    با من پرواز کن
    پرواز زیبایی من است



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    از ته دلم مینویسم ...

    مجتبی ::شنبه 89/11/2 ساعت 2:38 صبح

    از ته دلم مینویسم ....

    می دونستم که یک روز جای من با تو عوض میشه

    تو دونبال من می دویی من هم فرار می کنم .

    مثل 1 یا 2 سال پیش که من برای به تو رسیدن

    دست به چه کارایی می زدم ولی من برای تو

    هیچ عرضشی نداشتم یا لااقل من رو به عنوان

    یک عاشق قبول نداشتی تو زندگیت رو می کردی

    بدون این که به نیاز های من دقتی داشته باشی

    اما الان که کاسه صبرم لبریز شده دیگه نمی خوام

    اون راهی رو ادامه بدم که با من نبودی میخوام راهی رو

    برم که تو دونبالم بدویی نه من .

    تا حدودی موفق شدم اما نمی دونم که چرا دوست ندارم .

    اره دیگه دوست ندارم الان که به این نقطه رسیدم . دیگه دوست

    ندارم . ازت نفرت دارم . فکر نمی کردم به این حد ازت بدم بیاد که

    نه جواب تلفن و نه جواب اس ام اس رو بدم .تو به تمام شماره های من

    که داری زنگ می زنی . یا به تمام دوستهای من که میشناسیشون

    زنگ می زنی تا من رو پیدا کنی و به همه می گی که اشتباه کردی

    ام دیگه فایده ای نداره . الان دیگه کسی رو طوی زندگیم دارم که

    خیلی دوستش دارم .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    دلم دیگه تنگ نمیشه

    مجتبی ::شنبه 89/11/2 ساعت 2:18 صبح

     

    دلم برات تنگ شده ...

    اما من ... من میتونم این دوری رو تحمل کنم ...

    به فاصله ها فکر نمیکنم ...

    میدونی چرا؟؟

    آخه ... جای نگاهت رو نگاهم مونده ...

    هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم ...

    رد احساست روی دلم جا مونده ...

    میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم ...

    چشمهای بیقرارت هنوز دارن با من حرف میزنن ...

    حالا چطور بگم تنهام؟؟

    آره ! خودت میدونی ... میدونی که همیشه با منی ...

    میدونی که تو برای من توی در لحظه لحظه های من جاری هستی ...

    آخه تو ، توی قلب منی ...

    آره ، تو قلب منی ...

    برای همینه که همیشه با منی ...

    برای همینه که حتی یک لحظه هم ازم دور نیستی ...

    برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم ...

    آخه هر وقت دلم بر ات تنگ میشه ...

    هر وقت حس می کنم که دیگه طاقت ندارم ...

    دیگه نمیتونم تحمل کنم ...

    دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیقی میکشم ...

    دستامو که بو میکنم مست می شم ...

     مست از عطرت ...

    صدای مهربونت رو میشنوم ...

    و آخر همهء اینها ...

    به یه چیزایی میرسم ...

    به عشق و به تو ...

    آره ... به تو ...

    اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه ...

    اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم ...

    اونوقت دیگه تنها نیستم ...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    کمی نزدیکتر
    بهونه
    معنی کردن عشق
    وقتی ادم دلش می گیره
    تبریک ولینتاین
    عشق بی پایان
    ازدواج
    باز دوباره دلم گرفته
    پیست موتور سواری
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    دلتنگی های تنهایی
    مجتبی
    Link to Us!

    دلتنگی های تنهایی

    Hit
    مجوع بازدیدها: 329263 بازدید

    امروز: 55 بازدید

    دیروز: 42 بازدید

    Notes subjects


    GSX 400 R . آرزوی یک عاشق خسته از دنیا و پایان راه رسیده و بی هم نفس. . استقلال محبوب ترین و پر افتخارترین تیم اسیا. . افکار کودکی . باران بهاری . بارون . تنهایی . حرف دل . حکایت دل . خداحافظ ای مانده بی من . خداداد . درد دل . دکتر شریعتی . دلم گرفته از این دنیا . رویا . زمونه . زندگی بی تو و در خیال . شمع . عشق . عشق آْرامش بخش من . عشق دست نیافتنی . فراری از همه . مفهوم زندگی . مهم تویی که دل من رو به بازی گرفتی .

    Archive


    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 88
    آبان 88
    دی 88
    مرداد 89
    دی 89
    اسفند 89
    بهمن 89

    links
    شکوفه های زندگی
    همنشین
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    سروش دل
    یادداشتها و برداشتها
    ناز آهو
    گلهای یاس
    اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
    لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
    گنجینه
    عاشق دلباخته
    چه زود دیر میشه
    امیدزهرا omidezahra
    قــقــنــــــــــــــــــــــــــــــــو س
    مشق عشق
    همسفر عشق
    هزاره
    حاج آقا مسئلةٌ
    تنها
    عکس پرنسس خشگله
    خاطرات یک زندگی عاشقانه
    دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
    دیشب گناهی کرده ام....
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    **** نـو ر و ز*****
    اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
    یاسمن

    امیر

    تنهایی من
    دست نوشته های یک دختر فروردینی
    الهه عشق
    محدثه
    تو میتونی !! دانلود آهنگ ترانه موزیک سرگرمی عکس کلیپ اس ام اس
    شکوفه های بهاری

    In yahoo

    یــــاهـو

    My music

    Submit mail

     


    داغ کن - کلوب دات کام