سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند رابرای دانشش بزرگ بشمار و درگیری با وی را واگذار [امام کاظم علیه السلا]
دلتنگی های تنهایی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||  Atom  ||
سر گرمی تازه

مجتبی ::پنج شنبه 88/1/27 ساعت 8:19 عصر

این هم سر گرمی تازه من فکر می کنم شما هم چه از این زمانه و آدمهای دور خودتون

خسته شدید یک سرگرمی برای خودتون درست کنید. خیلی مفیده



  • کلمات کلیدی : GSX 400 R
  • نوشته های دیگران()

    حرفهای نگفته

    مجتبی ::جمعه 88/1/21 ساعت 8:10 عصر

    منو عشق آسمونیت منو اون نامهربونیت.

    منو حرفای نگفته منوکشته زخم دوریت.
    منو باور نگاهت منو حادثه های خامت من و تو و یاد و خیالت
    منو تو خاطرهامون من و تو همه نگامون
    نشدم جدا یه لحظه من اسیر لحظه هامون
    گفتی نمی خوای بمونی کنارم برو دیگه باهات کاری ندارم
    واسه عشق آسمونیتون همه مهربونی تو دلم جایی برات ندارم
    گفتم نمی خوای ببینی کی هستم همه زندگیمو پای تو بستم
    بیا خستم منتظر نشستم نگو مستم قلبمو شکستم
    یادته شبای پر غم و غصته نمی خواستم ببینم اشک چشاتو
    حالا نیستی ببینی دارم میمیرم واسه دیدن یه لحظه خندهاتو
    همه زندگیم بود به پای تو بودن نفسم بود برای تو
    ولی راحت کردی تو فراموشم فکر کردی شمعمو من تموم می شم
    سرت شلوغه آخه وقت نداری همگانی شدی تو که شان نداری
    تو که می گفتی چیزی کم نداری وقتی با منی هیچ وقت غم نداری
    پس دیدی زیر پات له شدم تو مه شکنو منم مه شدم
    می خوام باهم باشیم هنوز تا ابد اگه این دستو نبردم بریم دست بعد
    یادته شبهای پر غم و غصته نمی خواستم ببینم اشک چشاتو
    حالا نیستی ببینی دارم میمیرم واسه دیدن یه لحظه خندهاتو



  • کلمات کلیدی : دلم گرفته از این دنیا
  • نوشته های دیگران()

    حرفی ندارم

    مجتبی ::دوشنبه 88/1/10 ساعت 9:53 عصر

    حرفی ندارم برای گفتن ، راهی ندارم برای ماندن

    شوقی ندارم برای از عشق نوشتن ، جایی ندارم برای رفتن!

    اینگونه باید بمانم ، بسوزم و بسازم با این عشق خیالی!

    عشقی که آخرش پیداست ، زندگی با تو یک رویاست !

    تقصیر قلبم بود که عاشق شدم تا چشم بر روی هم گذاشتم دیدم که اسیرم!

    اسیر قلبی که باور نمیکند مرا ، حس نمیکند مرا در لحظه های تنهایی اش!

    هنگام گفتن درد دلهایم صدای مرا نمیشنوی ،  هنگام اشک ریختن ،  

    گونه خیس مرا نمیبینی!

    احساس میکنم برایت سرگرمی هستم ، تو با من بازی میکنی و  

    من تنها نظاره گر هستم!

    تو آرزوهایی را در دلت داری ، افسوس که من جایی در آرزوهایت ندارم !

    حرفی ندارم برای گفتن ، راهی ندارم برای ماندن

    ماندنم بیهوده است ، رفتنم محال و این است یک زندگی پر از عذاب!

    تحمل میکنم این عذاب را ، منتظر میمانم تا بیاید روزی که  

    یا مرا تنها میگذاری و یا عاشقانه با من میمانی !

    مرا باور کن ای عشق ، نگذار در خیالم با تو باشم ،  

    بگذار همیشه عاشق تو باشم ،

    به حقیقت این عشق ایمان داشته باش ،  

    مرا درک کن و دوستم داشته باش.... 



  • کلمات کلیدی : عشق، تنهایی
  • نوشته های دیگران()

    چه کسی فهمید!

    مجتبی ::دوشنبه 88/1/10 ساعت 9:33 عصر

     

    چه کسی فهمید درد دلم را در آن شب بارانی!

    چه کسی دید اشکهای مرا در زیر قطره های باران!

     چه کسی شنید صدای ناله دلم را ، چه کسی حس کرد سردی دستهایم را!

     هیچکس نبود در آنجا ، من بودم و یک دل تنها !

     غمها مرا رها نمیکنند، غصه ها مرا صدا میکنند ، تنهایی مرا در میان خودش میگیرد

     حس میکنم بغض ، گلویم را میفشارد و قلبم تند تند میتپد!

     به عشق تو میتپد ، از دلتنگی تو اینگونه پریشانم!

     نمیدانم چاره ی کار چیست ، وقتی دلت با من نیست!

     نمیدانم دردم را به چه کسی بگویم ، وقتی همزبانی نیست!

     چه کسی فهمید خیسی چشمهایم به خاطر چیست،

     آن شعر تلخی که بر روی آن کاغذ خیس نوشته شده از کیست!

     چه کسی شنید صدای فریاد مرا در زیر باران ، فریادی که گویا تنها ،

     خدا بود که شنید، حال مرا که دید ، از پریشانی من گریست!

     چه کسی فهمید من چه میخواهم ، از کجا آمده ام و در جستجوی چه هستم!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    باور کردنش سخت است اما امتحان آن مجانیست

    مجتبی ::دوشنبه 88/1/10 ساعت 9:13 عصر

     

    این قلب بی طاقتم تا آخرش برای قلب پاک تو می تپد

    آنقدر برایم عزیزی که این دلم لحظه به لحظه آرزویش در کنار تو بودن است عزیزترینم

    دلم میخواهد آن لحظه که در کنارمی برایم با آن صدای مهربانت

    درد دل های عاشقانه ات را بگویی

    و من نگاه کنم به چشم های مهربانت

    و گوش کنم به حرفهای شیرینت

    دست هایت را بفشارم به بگویم که خیلی دوستت دارم

    چه زیباست آن لحظه که سکوت فضای عاشقانه ی مارا فرا میگیرد

    لحظه ای که تو به چشم هایم خیره می شوی و من نیز با صدای آهسته میگویم:

    دوستت دارم

    و سکوت را با این کلام مقدس میشکنم

    اگر بگویم تا آخرش با تو هستم

    اگر بگویم که هیچگاه تو را تنها نمیگذارم

    باور میکنی؟؟؟؟؟

    باورش خیلی سخت است

     در این زمانه که دل های بی وفا فراوان است

    اما تو ای همیشه ماندنی

    باور کن که با تو میمانم تا آخر زندگی

    اگر به تو بگویم جز تو هیچ کس را در زندگی ام ندارم

    اگر اعتراف کنم که تنها تو را در قلبم دارم

    باور میکنی که من چقدر دوستت دارم؟؟؟؟

    باور کردنش سخت است اما امتحان آن مجانیست

    قلبم را از سینه بیرون می آورم تا باور کنی که تنها تو درون آن هستی

    اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است

    اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است

    اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است

    اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است

    اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است



  • کلمات کلیدی : عشق دست نیافتنی
  • نوشته های دیگران()

    اگر تو نباشی

    مجتبی ::دوشنبه 88/1/10 ساعت 7:42 عصر

     

    اگر تو نباشی هزار بار گریه هم مرا سبک نمی کند

    و ابرهای مهربان هم نمی توانند

    غباری را که بر دلم خواهد نشست بشویند

    اگر تو نباشی...

    چه خواب باشم و چه بیدار

    حتم دارم روزگار تکه کاغذیست افتاده در گوشه خیابانی دراز

    خیابانی که پای هیچ عاشقی به ان باز نشده است

    اگر تو نباشی...

    چه در کنار پنجره بایستم

    چه در شبستانی نمور و بی نور بنشینم

    اشتیاقی برای دیدن افتاب ندارم

    دوری تو را بی تعارف و مبالغه بگویم

    حتی به اندازه یک نفس کشیدن تاب ندارم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    عشق

    مجتبی ::دوشنبه 88/1/10 ساعت 7:27 عصر

     

    از کودکی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت........بازی  

                     

                          از نوجوانی پرسیدن عشق چیست؟ گفت.......  کینه.

               

                ازجوانی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت .........   پول وثروت.   

     

                           از پیری  پرسیدن عشق چیست؟  گفت............   عمر  

                        

          ازگل پرسیدن عشق چیست ؟ گفت  .......از من خوشبوتر. 

     

                               از پروانه پرسیدن عشق چیست ؟گفت.......... از من زیباتر . 

     

                از خورشید پرسیدن عشق چیست؟ گفت .......از من سوزانتر.  

     

                    ...   ودر آخر از خود عشق پرسیدن ..؟؟؟؟؟ 

     

                       ای عشق تو کیستی ؟؟گفت به خدا قسم نگاهی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    ای کاش

    مجتبی ::دوشنبه 88/1/10 ساعت 7:17 عصر

    آرزو دارم بفهمی درد را           تلخی برخوردهای سرد را



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    بی تو

    مجتبی ::یکشنبه 88/1/9 ساعت 11:50 عصر

     

     

    عسلم بی تو شکستم ? عسلم بی تو بریدم ! 

                                                         از ته دل تورو خواستم ?  به تو هرگز نرسیدم !

     

    تو هنوز برام عزیزی ?  من هنوز برات میمیرم !

                                                       آرزومه تا یه روزی ? بشه دستاتو بگیرم !

     

     بزار خوابتو ببینم ? وقتی عاشق سکوتم ! 

                                                      چرا باورت نمیشه ?  تو نبودی من نبودم ؟!

     

    تو نفس نفس صدامی ?  تو عزیز لحظه هامی ! 

                                                    منو از گریه نترسون ?  تو خودت بغض صدامی !

     

      تو بهونه میگرفتی  ? من برات گریه میکردم !

                                                   چرا دیدی گریه هامو ?  آخه من برمیگردم !

     

    تو هنوز برام عزیزی ?  من هنوز برات میمیرم !

                                                 آرزو مه تا یه روزی ?  بشه دستاتو بگیرم !

     

    بزار خوابتو ببینم ? وقتی عاشق سکوتم ! 

                                                 چرا باورت نمیشه ? تو نبودی من نبودم ؟!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    نوروز زمانی مقدس در ایران باستان

    مجتبی ::سه شنبه 87/12/27 ساعت 11:23 صبح

    نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ?? مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ یک ماه ادامه داشته ‌است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.

     تاریخچه

    جشن نوروز از آیین‌های باستانی و ملی ایرانیان می‌باشد. جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده‌است. در اوستا نیز هیچ اشاره‌ای به این جشن نشده‌است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.

    با استناد بر نوشته‌های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استان‌های گوناکون که پیشکش‌هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می‌پذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (??? - ???)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن می‌کرد.

    همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می‌شد. و سپس والامقام‌ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه‌هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌شد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می‌کردند. شاه پیشکش‌های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می‌کرد. ?? روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می‌پاشیدند و تا روز ?? فروردین که به آن روز مهر می‌گفتند، آنها را برنمی داشتند.

    جشن‌هایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.

    نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده‌است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره‌ای در دگرگشت‌های زمانه از بین رفته‌اند. از رسم‌های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.

    نوروز در آیات و روایات

    در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی درباره نوروز روایات متعددی وجود دارد، در جلد ? ???بیش از ? ???صفحه به نقل از امام صادق نقل شده‌است که به معلی بن خنیس فرمودند:ای معلی! همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند، به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان ایمان بیاورند، نوروز اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد و بادهای ناگهانی وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد، روزی است که علی در نهروان پیروز شد و گلهای زمین در آن روز خلق شد، در چنین روزی کشتی نوح بر کوه جودی نشست، همان روزی که جبرئیل بر پیامبر نازل شد، همان روزی که ابراهیم بتها را شکست، روزی که پیامبر؛ علی را بر دوش خود حمل کرد تا بتهای قریش را سرنگون کند و در چنین روزی است که مهدی ظهور خواهد کرد

    آیین‌های نوروزی

    خانه‌تکانی

    خانه‌تکانی از دیگر آئین‌های نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز (سال نو)خانه تکانی شروع می‌شود. در این آئین، همه وسایل خانه گردگیری و شستشو می‌شود و پاک و پاکیزه می‌گردد.

    چنان زوایای خانه را می‌روبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد.

    وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی می‌شود.

    پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن می‌شود. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرف‌هایی زیبا می‌ریزند و خیس می‌دهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.

    کارت شادباش

    کاری که پس از شکل گیری روش‌های جدید ارتباطی مانند نامه‌نگاری، یا شکل جدیدتر آن نامه‌های الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارت‌های شادباش فرا می‌رسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی می‌کنند، البته کاری پسندیده‌است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده می‌کنند.

    دید و بازدید

    دید و بازدید رفتن تا پایان روز ?? فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و... می‌روند.

    روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا می‌رسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر می‌زنند و دیدارها تازه می‌کنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورت‌هایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت می‌شمارند و راه آشتی و دوستی در پیش می‌گیرند.

    مسافرت نوروزی

    از آنجا که مدارس در ایام نوروز تا ?? فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست می‌آید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر می‌کنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر می‌روند و دیگران را به شام و ناهار دعوت می‌کنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به مشهد می‌روند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز می‌گردند.

    غذاهای روز اول عید

    اغلب مردم، روز اول عید نوروز سبزی پلو و ماهی، کوکو سبزی و آش می خورند. اگرچه غذاهایی دیگری نیز رواج دارد. برای مثال کردها صبح روز اول عید خورشت قورمه سبزی می پزند.

    دیگر آیین‌ها

    آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بیش از امروز بوده‌است.

    تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران، نوروزی خوانی مرسوم بوده‌است. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه می‌افتادند و اشعاری در باره نوروز می‌خواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود و ترجیع بند آن چنین بود:

    باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان، ...

    این پیک‌های نوروزی در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا کالا می‌گرفتند و سورسات نوروزی خود را جور می‌کردند.

    تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن «میر نوروزی» نیز یکی از آئین‌های رایج بوده‌است. داستان میر نوروزی این است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به فردی از پائین‌ترین قشرهای اجتماعی می‌سپردند و او نیز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب می‌کرد و فرمان‌های شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان می‌داد.آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع می‌دانستند و تنها در موارد پولی به چانه زدن می‌پرداختند. پس از آن پنج روز نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هیچ کس از او بازخواست نمی‌کرد که چرا در آن مدت پنج روز چنین و چنان کرده‌است.

    نوروز زمانی مقدس در ایرانباستان

    زمان در دیدگاه انسان اعصار کهن به دو گونه مقدس بخش می شود.

    زمان مقـدسآن بود که صرف امور مقـدس بود که درگذران امـور عادی زندگی به کار می رفت.

    زمان مقدسخود به چند گونه تقسیم می شود.

    زمانی که صرف به جای آوردن شعایر ایمانی می گردد از جمله نمازها، دیگری
    زمانیکه در طی آن با تکـرار بعضی اعمال که در نمونه ی کهن اسطوره ای وجود داشت و
    انسان عصر کهـن می کوشیـد با باز ساختن
     صحنه های آن وقایع دور دست که توسـط خدایـان در آغـاز خلقـت   انجام یافته و گاه توسط قهرمـانان در گذشتههای دور صـورت گرفتـه     بود به اصل ونشاء خود بازمی گردد.

    دراینگـونـهزمان هـای مقـدس نمایـش های مذهبـی و آئینـی بر پـا    می داشتند و گاه نمـوداری از شـادی و گاهعـزاداری بود و سرانجام زمانی بود که یاد آورریتم های کیهـانی شمـرده می شـد
    ماننـد ورود خورشید به برج جدی و حمل و در واقع ستایـش پدیده های ایتمیک و پدید
    آمدن آئین های سترگ وابسته به آن ها به سبب وجود اعتقـاد به متا فیزیکـی بودن آن
    ها و بر اسـاس معتقـدات دینی ـ ایمانی انسان آن اعصار.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    کمی نزدیکتر
    بهونه
    معنی کردن عشق
    وقتی ادم دلش می گیره
    تبریک ولینتاین
    عشق بی پایان
    ازدواج
    باز دوباره دلم گرفته
    پیست موتور سواری
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    دلتنگی های تنهایی
    مجتبی
    Link to Us!

    دلتنگی های تنهایی

    Hit
    مجوع بازدیدها: 331739 بازدید

    امروز: 67 بازدید

    دیروز: 7 بازدید

    Notes subjects


    GSX 400 R . آرزوی یک عاشق خسته از دنیا و پایان راه رسیده و بی هم نفس. . استقلال محبوب ترین و پر افتخارترین تیم اسیا. . افکار کودکی . باران بهاری . بارون . تنهایی . حرف دل . حکایت دل . خداحافظ ای مانده بی من . خداداد . درد دل . دکتر شریعتی . دلم گرفته از این دنیا . رویا . زمونه . زندگی بی تو و در خیال . شمع . عشق . عشق آْرامش بخش من . عشق دست نیافتنی . فراری از همه . مفهوم زندگی . مهم تویی که دل من رو به بازی گرفتی .

    Archive


    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 88
    آبان 88
    دی 88
    مرداد 89
    دی 89
    اسفند 89
    بهمن 89

    links
    شکوفه های زندگی
    همنشین
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    سروش دل
    یادداشتها و برداشتها
    ناز آهو
    گلهای یاس
    اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
    لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
    گنجینه
    عاشق دلباخته
    چه زود دیر میشه
    امیدزهرا omidezahra
    قــقــنــــــــــــــــــــــــــــــــو س
    مشق عشق
    همسفر عشق
    هزاره
    حاج آقا مسئلةٌ
    تنها
    عکس پرنسس خشگله
    خاطرات یک زندگی عاشقانه
    دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
    دیشب گناهی کرده ام....
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    **** نـو ر و ز*****
    اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
    یاسمن

    امیر

    تنهایی من
    دست نوشته های یک دختر فروردینی
    الهه عشق
    محدثه
    تو میتونی !! دانلود آهنگ ترانه موزیک سرگرمی عکس کلیپ اس ام اس
    شکوفه های بهاری

    In yahoo

    یــــاهـو

    My music

    Submit mail

     


    داغ کن - کلوب دات کام