این قلب بی طاقتم تا آخرش برای قلب پاک تو می تپد
آنقدر برایم عزیزی که این دلم لحظه به لحظه آرزویش در کنار تو بودن است عزیزترینم
دلم میخواهد آن لحظه که در کنارمی برایم با آن صدای مهربانت
درد دل های عاشقانه ات را بگویی
و من نگاه کنم به چشم های مهربانت
و گوش کنم به حرفهای شیرینت
دست هایت را بفشارم به بگویم که خیلی دوستت دارم
چه زیباست آن لحظه که سکوت فضای عاشقانه ی مارا فرا میگیرد
لحظه ای که تو به چشم هایم خیره می شوی و من نیز با صدای آهسته میگویم:
دوستت دارم
و سکوت را با این کلام مقدس میشکنم
اگر بگویم تا آخرش با تو هستم
اگر بگویم که هیچگاه تو را تنها نمیگذارم
باور میکنی؟؟؟؟؟
باورش خیلی سخت است
در این زمانه که دل های بی وفا فراوان است
اما تو ای همیشه ماندنی
باور کن که با تو میمانم تا آخر زندگی
اگر به تو بگویم جز تو هیچ کس را در زندگی ام ندارم
اگر اعتراف کنم که تنها تو را در قلبم دارم
باور میکنی که من چقدر دوستت دارم؟؟؟؟
باور کردنش سخت است اما امتحان آن مجانیست
قلبم را از سینه بیرون می آورم تا باور کنی که تنها تو درون آن هستی
اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است
اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است
اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است
اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است
اما بعد از آن قرار ما بر سر مزار من است