ای یاس زیبا و تنها ، ای که در قلبه من ریشه داری
ای همه دارو ندارم از غم تو سوگوارم
یاس تنها و صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
یه روزی اینجا باغی بود شب که بود چراغی بود
اما همین که شب شکست جاش یه شب تازه نشست
جاش یه شب تازه نشست
عطش که بود خبری که بود ، هیچکی نبود ابری که بود
باد غریبی که وزید سینه ابرا رو درید
وقتی اومد ابر نموند یاس که اومد صبری نموند
یاس تنها و صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
حالا اینجا من و من با تو ای یاس یاس خسته
با تو هستم که وجودم ذره ذره به تو بسته
من با تو هستم تا ابد ، سر میکنم با خوب و بد
ثروت من این یاس هر چی که دارم همینه
یاس تنها و صبورم با تو اما ماندگارم
لحظه های انتظارو چون نفسهام میشمارم
اگه موندن خیلی سخته هر چه باشه یه شروعه
یه قدم رو به شکفتن یه پنجره رو به طلوعه
پائیز با همو دیدم از غم نه سرما تکیدم
من عاشق این یاسم موندم بهارو ببینم
موندم بهارو ببینم
من زندگی رو اینجا شناختم ، همیشه سوختم همیشه ساختم
هر چه را که داشتم ، اینجا گذاشتم