آیا این تقدیر من است...؟
تا روزها در جاده دلتنگی بنشینم وافسوسِ دوری ترا بِخورم. درختان جاده زندگیم در حال خشک شدن هستند . افسوس که تو دیگر در کنارم نیستی . افسوس که سرنوشت برای ما جدایی را رقم زد. افسوس که هر چه بِدوم و بِدوم .. تو دور و دورتر می شوی.
گفتی ما بدون هم خوشبخت هستیم. اما ...
اما خوشبختی من در با تو بودن بود. افسوس که خوشی ها تمام شد. افسوس که با هم بودنها تمام شد. اما اگر تو بدون من خوشبخت هستی. دوری را تحمل می کنم. من وتو دو خط موازی بودیم که هرگز نقاشی پیدا نشد تا دو سر ما را عاشقانه به هم برساند. وتا آخراین دنیا موازی خواهیم ماند...
لعنت به این دنیا...