این روز های خیلی برام سخت می گزره . نمی دونم چرا حتی نفس گشیدن هم برام سخته . هرجا که می رم یا به هر نقطه ای که نگاه می کنم اون رو می بینم . خیلی بده که خود انسان برای خودش تصمیم نگیره . و فرد دیگری تصمیم بگیره و بگه که من به خاطر زندگی تو میرم یا این کار رو انجام می دم . آخه یکی نیست بگه به شما چه ربطی داره که تصمیم می گیرید . بی خیال زیاد مهم نیست . این زندگی باید یک جوری بگزه حالا به هر ترتیبی که هست . همیشه ما انسانها برای خودمون نتونستیم زندگی بکنیم . و ما نتونستیم اونجوری که خودمون می خوایم زندگی کنیم . به امید روزی که همه اونجوری که می خوان زندگی کنن و فردی به بهانه این که من به خاطر زندگی تو می رم و این جور حرفا دیگه وجود نداشته باشه .