سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشجوست که نفسش را به جستجوی دانش عادت دهد و از فرا گرفتن آن ملول نگردد و آنچه را فرا گرفته بسیار نشمارد . [امام علی علیه السلام]
دلتنگی های تنهایی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||  Atom  ||
تشکر از دوست خوبم

مجتبی ::دوشنبه 87/10/9 ساعت 8:12 عصر

سلام به همه دوستان خوبم

امروز یکی از دوستای خوبم به نام محدثه خانم نظرش رو در مورد یادداشت هام گذاشته و من رو خیلی خوش حال کرده .از ایشون تشکر می کنم و از شما دوستان عزیز هم درخواست می کنم که نظر خودتون رو بزارید تا من دل گرم تر بشم تا بیشتر بنویسم . هر چند که من برای نظر گذاشتن شما این کار رو نکردم و نمی نویسم اما خوب بی تاثیر نیست.

خوش باشید .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    حرف دل خیلی ها

    مجتبی ::دوشنبه 87/10/9 ساعت 6:55 عصر

    انقدر سریع اتفاق میفته که خودتم نمی فهمی؟؟...یه روزی انقدر دوسش داری که حاضری به خاطرش از همه چیزت بگذری...از غرورت...از خوشیات...حتی از زندگیت...Image and video hosting by TinyPicحاضری برای اینکه او راحت باشه...شاد باشه...خسته نشه...ناراحت نشه...غصه نخوره...هر کاری بکنی....خودت عذاب بکشی ولی گریه شو نبینی......وای که چه روزایی گذشت که به خاطرش غصه خوردی...گریه کردی...از نامهربونیهاش...بی وفایی هاش...غرور بیجاش...دلت شکست ولی به روی خودت نیاوردی...هر چقدر او نامهربونی کرد تو مهربونی کردی....هر قدر ناز کرد نازشو کشیدی...به خودت می گفتی وقتی از محبت و صداقتم مطمئن بشه همه چیز خوب میشه...چه روزایی که به امید دیدنش گذروندی...و چه شبایی که از غصه ی دوریش تا خود صبح بی صدا اشک ریختی...ولی راستش هر آدمی یه ظرفیتی داره...وقتی از حدش بگذره دیگه محبت کردنم بی معنی میشه....گاهی وقتا انقدر به یکی خوبی می کنی که دیگه فکر می کنه این مهربونیا وظیفته...اونوقته که یه چیزی ته دلت می شکنه...انقدر جواب مهربونیاتو با نامهربونی میده...انقدر در جواب لبخندت اخم می کنه ...و انقدر احساس و فکر و قلبتو به بازی می گیره.......که....که کم کم حس تو عوض میشه...دوباره غرورت واست مهم میشه....دیگه حاضر نیستی به خاطرش غرورتو خرد کنی....دیگه از دیدن اشکاش کلافه نمیشی....دیگه با نگاه کردن به چشاش دلت هری نمی ریزه پایین...دیگه نازشو نمی کشی....آره....دیگه دیدنش واست رویا نیست...دیگه از تماس دستاش و حس حرارت بدنش احساس خوبی نداری....دیگه از دوریش غصه نمی خوری...حالا می فهمی که چقدر از لحظه ها و روزاتو به خاطرش حروم کردی...و حسرت میخوری....چون...چون....دیگه دوسش نداری



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    جواب

    مجتبی ::دوشنبه 87/10/9 ساعت 6:47 عصر

    در جواب نامه ی تو
    نارفیق از تو نوشتم
    از تو که شد با تو آغاز
    لحظه لحظه سرنوشتم

    رفتی اما کردی یادم
    آخه یار با وفاتم
    واسه فهمیدن حرفات
    منو کم داری فداتم

    تنهایی دستای ما
    با دست هم شد آشنا
    با هم تپید قلبای ما
    از هم شدیم اما جدا
    به من بگو آخر چرا ، چرا ؟!

    با نگاه مهربونت
    قفل قلبمو تو بستی
    ساز تو تار دلم بود
    زدی تارمو شکستی
    واسه ویرون شدن ما
    می زدی تیشه دو دستی
    باورت نمیشه اما
    خود تو عهدو شکستی
    حالا اینجا تک و تنها
    پرپر گذشته هاتم
    نارفیقانه بریدی
    ول من هنوز باهاتم

    هر دو مون تنهای تنها
    هر کدوم یه جای دنیا
    جای تو خالی اینجا
    جای من خالیه اون جا



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    حادثه

    مجتبی ::شنبه 87/10/7 ساعت 2:41 عصر

    با هم اینجوری نبودیم

    اصلاً قرار نبود اینجوری باشیم

    قصه ما قصه عشق وعاشقی نبود اما...

    چقدر زیبا گفته اند :عشق یک حادثه است



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    غمی غمناک

    مجتبی ::شنبه 87/10/7 ساعت 2:12 عصر

     شب سردی است و من افسرده

    راه دوری است و پایی خسته

    تیرگی هست و چراغی مرده

     

    می کنم ? تنها ? از جاده عبور :

    دور ماندند ز من آدم ها

    سایه ای از سر دیوار گذشت ?

    غمی افزود مرا بر غم ها

     

    فکر تاریکی و این ویرانی

    بی خبر آمد تا با دل من

    قصه ها ساز کند پنهانی

     

    نیست رنگی که بگوید با من

    اندکی صبر سحر نزدیک است

    هر دم این بانگ بر آرم از دل :

    وای این شب چقدر تاریک است !

     

    خنده ای کو که به دل انگیزم ؟

    قطره ای کو که به دریا ریزم ؟

    صخره ای کو که بدان آویزم ؟

     

    مثل این است که شب نمناک است

    دیگران را هم غم است بر دل

    غم من لیک غمی عمناک است

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    غریبه

    مجتبی ::جمعه 87/10/6 ساعت 8:15 عصر

    برای پاکی چشات قسم می خوردم
    خودت اینو خوب می دونی برات می مردم
    گفتم فقط تو شهر ما تویی که پاکی
    دلت مثل فرشته هاست ، ساده و خاکی
    تو رو دیدم با غریبه ، داشتم می سوختم
    صبوری کردم و بازم لبامو دوختم
    کاش غریبه قشنگ تر و سرتر ازم بود
    همش می گم کاش که یک کم بهتر ازم بود

    **************************

    دلم به حالت می سوزه ، اما چه فایده؟

    حتی خداحافظی با تو خیلی زیاده

    اینم بدون که غریبه ، چند وقت دیگه

    حتی یه "دوست دارم" بهت نمی گه

    کاش غریبه قشنگ تر و سرتر ازم بود

    همش می گم کاش که یک کم بهتر ازم بود



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    دلم گرفته...می ترسم..!

    مجتبی ::جمعه 87/10/6 ساعت 7:37 عصر

    چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو

    گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید

    آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی روی خندان تو را کاشکی می دیدم

    شانه بالا زدنت را بی قید

    وتکان دادن دستت که مهم نیست زیاد

    و تکان دادن سر

    چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    دست نوشته های تنهایی

    مجتبی ::جمعه 87/10/6 ساعت 7:22 عصر

    من به غیر از تــــو نخواهم ، چه بدانی ، چه ندانی

    از درت روی نتــــــــابم ، چه بخوانی ، چه برانی

    دل من میل تـــــــو دارد ، چه بجوئی چه نجوئی

    دیده ام جـای تــــو باشد ، چه بـمانی ، چه نـمانی

    مـن کـه بیمار تـــــو هستم ، چه بپرسی چه نپرسی

    جان به راه تـــــــو سپارم ، چه بدانی ، چه ندانی

    میتوانی به همه عـمر ، دلم را بفریبی

    کاش گناه دلشکستن اعدام بود .. کاش مثل قانون مجازات دزدی و قتل و زنا .. برای قلب شکستن هم جرم سنگینی وجود داشت .. کاش برای اونهایی که با افتخار به زیبایی و کمالشون به خودشون اجازه میدادن پا روی قلب مردم ساده لوح بزارن هم یه مجازات سختی وجود داشت که بترسودشون .. شاید دنیا اونموقع شاهد اشکهای کمتری میشد .. شاید ما اونموقع گریه نمیکردیم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    تنهایی

    مجتبی ::پنج شنبه 87/10/5 ساعت 6:45 عصر

    سلام

    امروز پنجشنبه هستش از صبح که از خواب بیدار شدم خودم رو تا الان که دارم این مطلب رو می نویسم مشغول کردم که یاد روزهایی که داشتم نیوفتم به روزهایی که خوش بودم

    بگذریم . خوش باشید



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    تنهایی

    مجتبی ::چهارشنبه 87/10/4 ساعت 10:5 عصر

    سلام

    نمیدونم چرا این جوری شد که انقدر افسرده شد . تنها شدم . البته بهتون بگم شاید باور نکنید اما وقتی تنهام واقعا لذت می برم از تنهایی ولی باورم نمی شه که من که

    زمانی شاد ترین ادم روی زمین بودم همه دوستام به من حسودی می کردن . بگذریم من با نوشتن این وبلاگ می خوام یک جوری خودم رو خالی کنم و یک جورایی درد دل کنم

    البته با فرد خواصی نه با خودم . با تنهایی خودم . به یاد کسی بنویسم که خیلی زیاد در تنها شدن من تاثیر داشته و داره . در آخر هم برای هم دوستان آرزو می کنم که با خواندن این مطالب که در آینده در این وب لاگ می زارم خوششون بیاد. خوش باشید .

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    <      1   2   3   4      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    کمی نزدیکتر
    بهونه
    معنی کردن عشق
    وقتی ادم دلش می گیره
    تبریک ولینتاین
    عشق بی پایان
    ازدواج
    باز دوباره دلم گرفته
    پیست موتور سواری
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    دلتنگی های تنهایی
    مجتبی
    Link to Us!

    دلتنگی های تنهایی

    Hit
    مجوع بازدیدها: 331537 بازدید

    امروز: 94 بازدید

    دیروز: 4 بازدید

    Notes subjects


    GSX 400 R . آرزوی یک عاشق خسته از دنیا و پایان راه رسیده و بی هم نفس. . استقلال محبوب ترین و پر افتخارترین تیم اسیا. . افکار کودکی . باران بهاری . بارون . تنهایی . حرف دل . حکایت دل . خداحافظ ای مانده بی من . خداداد . درد دل . دکتر شریعتی . دلم گرفته از این دنیا . رویا . زمونه . زندگی بی تو و در خیال . شمع . عشق . عشق آْرامش بخش من . عشق دست نیافتنی . فراری از همه . مفهوم زندگی . مهم تویی که دل من رو به بازی گرفتی .

    Archive


    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 88
    آبان 88
    دی 88
    مرداد 89
    دی 89
    اسفند 89
    بهمن 89

    links
    شکوفه های زندگی
    همنشین
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    سروش دل
    یادداشتها و برداشتها
    ناز آهو
    گلهای یاس
    اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
    لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
    گنجینه
    عاشق دلباخته
    چه زود دیر میشه
    امیدزهرا omidezahra
    قــقــنــــــــــــــــــــــــــــــــو س
    مشق عشق
    همسفر عشق
    هزاره
    حاج آقا مسئلةٌ
    تنها
    عکس پرنسس خشگله
    خاطرات یک زندگی عاشقانه
    دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
    دیشب گناهی کرده ام....
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    **** نـو ر و ز*****
    اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
    یاسمن

    امیر

    تنهایی من
    دست نوشته های یک دختر فروردینی
    الهه عشق
    محدثه
    تو میتونی !! دانلود آهنگ ترانه موزیک سرگرمی عکس کلیپ اس ام اس
    شکوفه های بهاری

    In yahoo

    یــــاهـو

    My music

    Submit mail

     


    داغ کن - کلوب دات کام