سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به نعمت پروردگارتان ـ عزّوجلّ ـ اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
دلتنگی های تنهایی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||  Atom  ||
قلب

مجتبی ::پنج شنبه 88/10/24 ساعت 9:27 عصر

آنقدر جای خالی تو از اشکهایم شعر میریسد? که در سرتاسر وجودم هیچ سلولی تو را به یاد نیاورد. ایمان داشته باش مداد حافظه ام زود کند میشود بانوی باران! کاش میدانستی کفشهای دلتنگیم برای پاهای کوچکم زیادی بزرگند. دستهایی را غلاف کرده ام توی دفترم? که تنها آرزویشان در آغوش کشیدن تو بود. چه ساده رفتی. چه ساده تر سپردی مرا به کوچه ها و سر سپردی به کلاغهای سیاه. به دیوارها کوکم زدی...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    دلم گرفته

    مجتبی ::پنج شنبه 88/10/24 ساعت 9:20 عصر

    از دلتنگیهایم نمی گویم. از حسودیم. از دوستهایم که یکی یکی دارند می روند. از بی حوصلگیم که دارد یکی یکی کوک های مدادم را ناکوک میکند. به رویت نمی آورم که باز بیست تیر شد و تولدم را یادت رفت.به کسی نمیگویم قرار بود نوشته هایم را بخوانی و نخواندی. لبهای تو هم بوسیده شد دور از چشم من به خواب هیولاهای خواب آلود رفتی. نه بانوی باران! به رویت نمی آورم که تنها بخاطر عاشق بودن من را به دست گریه دادی. اینها را به هیچ کس نخواهم گفت. من فقط بلدم بنویسم. فقط بلدم بنویسم. فقط بلدم بنویسم. فقط بلدم...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    با تمام احساسممم........(مثل هیچ کس)

    مجتبی ::دوشنبه 88/8/25 ساعت 10:34 عصر

     مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا

                      تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر                       

      تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر 

                         تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر                                
              

     مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته 

                        مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته                    
    مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
    مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه
    مث اون قولی که دادی گفتی یادش نمی مونه
    تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
    تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
    تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه

    مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه

     مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
    یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
    توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره 
    دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی
    می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی
    تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
    التماسش می کنی که بمون اون میگشه نمیشه
    مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
    مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت 
    مث ابتدای راهی مث آینه مث شمعدون
    مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
     حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
    پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
    دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
    بیا مثل اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد
    دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر کرد
      



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    خاطرات تنهایی

    مجتبی ::سه شنبه 88/8/19 ساعت 1:25 صبح

    به خاطر خاطره هایی که دوستشان دارم...!

    دوستت دارم و به اندازه ی دوست داشتنم تو را می پرستم و نامت را فریاد می کنم...

    امشب همه ی کوچه پس کوچه های قلبم راچراغانی می کنم که یاد تو دران احساس غربت نکند

    امشب دلم می خواست تو عابر پیاده روهای دلتنگی ام باشی...وحضور تو سکوت همه شبها را می شکست

    دلم می خواست در شبی مهتابی *همراه قایق دلتنگی هایم از دریاچه ی یاد تو عبور کنم

    دلم می خواست رنگین کمان یاد تو اسمان دلم را زیبا کند و بارش عشق گونه ام را دریا...

    ای کاش ثانیه ها لبریز از حضور تو باشد

    کاش می شد فقط یک بار در کوچه های دلم قدم می گذاشتی و حجم دلتنگی هایم را می دیدی...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    درد دل

    مجتبی ::سه شنبه 88/8/19 ساعت 1:7 صبح

     

    این روز های خیلی برام سخت می گزره . نمی دونم چرا حتی نفس گشیدن هم برام سخته . هرجا که می رم یا به هر نقطه ای که نگاه می کنم اون رو می بینم . خیلی بده که خود انسان برای خودش تصمیم نگیره . و فرد دیگری تصمیم بگیره و بگه که من به خاطر زندگی تو میرم یا این کار رو انجام می دم . آخه یکی نیست بگه به شما چه ربطی داره که تصمیم می گیرید . بی خیال زیاد مهم نیست . این زندگی باید یک جوری بگزه حالا به هر ترتیبی که هست . همیشه ما انسانها برای خودمون نتونستیم زندگی بکنیم . و ما نتونستیم اونجوری که خودمون می خوایم زندگی کنیم . به امید روزی که همه اونجوری که می خوان زندگی کنن و فردی به بهانه این که من به خاطر زندگی تو می رم و این جور حرفا دیگه وجود نداشته باشه .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    قصه عشق

    مجتبی ::سه شنبه 88/7/28 ساعت 3:15 عصر

     

    اگر از عشق میشه قصه نوشت

    میشه از عشق تو گفت

    میشه با ستاره های چشم تو

    مغرب نو مشرق نو برپا کرد

    میشه از برق نگات خورشید رو خاکستر کرد

    میشه از گندمی های سر زلفت یه عالم شعر نوشت

     آره از عشق تو دیوونگی هم عالمیه

    آره از عشق تو مردنی داره

    آره از عشق تو مردنی داره

    میشه از عشق تو مرد و دیگه از دست همه راحت شد

    میشه از عشق تو مرد و دیگه از دست تو هم راحت شد

    آره از عشق تو دیوونگی هم عالمیه

    اگر از عشق میشه قصه نوشت

    میشه از عشق تو گفت



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    پرنده

    مجتبی ::سه شنبه 88/7/28 ساعت 3:9 عصر

     

     

    کاش می شد پرنده بودیم توی دست آسمون

    تا برای هم می ساختیم از پرامون آشیون

    من برای تو می ساختم سقفی از بال و پرم

    تو می ذاشتی عاشقونه پرتو زیر سرم

    وای اگه پرنده بودیم تو را با خودم می بردم

    وقتی با تو می پریدم آسمون کم می آوردم

    نمی ذاشتم شوق پرواز تو دلامون بره از یاد

    تو را با خودم می بردم جایی که نباشه صیاد

    تو فقط باید بمونی ای پناه آخر من

    تا که پرپر نشه بی تو همه بال و پر من

    کاش می شد پرنده بودیم توی دست آسمون

    تا برای هم می ساختیم از پرامون آشیون

    من برای تو می ساختم سقفی از بال و پرم

    تو می ذاشتی عاشقونه پرتو زیر سرم

    وای نگو این فقط یه خوابه منو تو پرنده نیستیم

    وقتی همدیگه رو داریم نگو ما پرنده نیستیم

    ما می تونیم از محبت با هم آسمون بسازیم

    حتی با دستهای خالی با هم آشیون بسازیم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    رنگ عشق

    مجتبی ::پنج شنبه 88/6/5 ساعت 2:27 عصر

    رنگ عشق
    در و دیوار دنیا رنگی است. رنگ عشق. خدا جهان را رنگ کرده است. رنگ عشق. و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد.
    از هر طرف که بگذری، لباست به گوشه‌ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد.
    اما کاش چندان هم محتاط نباشی؛ شاد باش و بی‌پروا بگذر، که خدا کسی را دوست‌تر دارد که لباسش رنگی‌تر است



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    تنهایی

    مجتبی ::سه شنبه 88/5/20 ساعت 3:14 عصر

    یه روز بهم گفت: «می‌خوام باهات دوست باشم؛

    آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدم

    و گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی

    تنهام». یه روز دیگه بهم گفت: «می‌خوام تا ابد

    باهات بمونم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام».

    بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من

    هم خیلی تنهام». یه روز دیگه گفت: «می‌خوام برم یه

    جای دور، جایی که هیچ مزاحمی نباشه. بعد که همه

    چیز روبراه شد تو هم بیا. آخه می‌دونی؟ من اینجا

    خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می‌دونم.

    فکر خوبیه. من هم خیلی تنهام». یه روز تو نامه‌ش

    نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا کردم. آخه می‌دونی؟

    من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند کشیدم و

    زیرش نوشتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی

    تنهام». یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت: «من

    قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم. آخه

    می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند

    کشیدم و زیرش نوشتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.

    من هم خیلی تنهام».

    حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی

    خوشحالم و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که

    نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهام ...


    تقدیم به اونکه من را با تنهائیام تنها گذاشت



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    چند کلامی با تو ... که دور از دسترسی ... اما آشنا میدانی خود را

    مجتبی ::سه شنبه 88/5/20 ساعت 3:8 عصر

    میخواستم خود را بیازمایم ... بدانم که تا چه حد توان دارم ... توان دارم که راوی داستان عشقی ناموجود باشم؟ ... عشقی که هرگز در دل نداشتم ولی برای داشتنش سوختم ...

    روزی که این دردخانه را ساختم، تصمیم نداشتم که چنین کنم و از عشق بسرایم ... اما مدتی که گذشت تصمیم گرفتم از عشق بنویسم ... ادبیات رشته من نبود اما توانم را آزمودم تا آن را هم به مانند دیگر چیزها تجربه کنم ... و موفق هم شدم ...

    عشقی خیالی ... ولی چه شیرین و لذت بخش ...عشقی ناممکن و دور از دسترس که هر گاه از آن میگفتم وجودم را میسوزاند و دیوانه ام میساخت ... اما به راستی تو که هستی که مطالب خیالی مرا باور کردی و از آن جامه ای عاشقانه ساختی و بر تن کردی؟

    اوایل که برایم نظر مینوشتی جدی نمیگرفتم ... با خود گفتم مانند دیگر نویسندگان وبلاگ آمده ای تا تو هم عشقی خیالی را تجربه کنی ... اما به مرور زمان موضوع برایم جدی شد ... هشدار! ... اما نه، که گاهی چه شیرین و لذت بخش بود که عشقی واقعی داشتم و معشوقی که چنین برایم قلم فرسایی کند ...

    نمیدانم که هستی ... اما هر که ای این را بدان که قلب من در اسارت هیچکس نیست گرچه خود در اسارتم ... معشوق خیالی ام هم هر که هست تو نیستی که او فرشته ایست که از عرش خواهدآمد ...

    پس مرا رها کن و به کار خود باش که دیوانه خواهی بود اگر بر دیوار من یادگاری بنویسی ... که دور از دسترس ترین موجودات زمینم من ... که منم تنهاترین ...

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    کمی نزدیکتر
    بهونه
    معنی کردن عشق
    وقتی ادم دلش می گیره
    تبریک ولینتاین
    عشق بی پایان
    ازدواج
    باز دوباره دلم گرفته
    پیست موتور سواری
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    دلتنگی های تنهایی
    مجتبی
    Link to Us!

    دلتنگی های تنهایی

    Hit
    مجوع بازدیدها: 329572 بازدید

    امروز: 64 بازدید

    دیروز: 36 بازدید

    Notes subjects


    GSX 400 R . آرزوی یک عاشق خسته از دنیا و پایان راه رسیده و بی هم نفس. . استقلال محبوب ترین و پر افتخارترین تیم اسیا. . افکار کودکی . باران بهاری . بارون . تنهایی . حرف دل . حکایت دل . خداحافظ ای مانده بی من . خداداد . درد دل . دکتر شریعتی . دلم گرفته از این دنیا . رویا . زمونه . زندگی بی تو و در خیال . شمع . عشق . عشق آْرامش بخش من . عشق دست نیافتنی . فراری از همه . مفهوم زندگی . مهم تویی که دل من رو به بازی گرفتی .

    Archive


    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 88
    آبان 88
    دی 88
    مرداد 89
    دی 89
    اسفند 89
    بهمن 89

    links
    شکوفه های زندگی
    همنشین
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    سروش دل
    یادداشتها و برداشتها
    ناز آهو
    گلهای یاس
    اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
    لــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )
    گنجینه
    عاشق دلباخته
    چه زود دیر میشه
    امیدزهرا omidezahra
    قــقــنــــــــــــــــــــــــــــــــو س
    مشق عشق
    همسفر عشق
    هزاره
    حاج آقا مسئلةٌ
    تنها
    عکس پرنسس خشگله
    خاطرات یک زندگی عاشقانه
    دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
    دیشب گناهی کرده ام....
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    **** نـو ر و ز*****
    اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
    یاسمن

    امیر

    تنهایی من
    دست نوشته های یک دختر فروردینی
    الهه عشق
    محدثه
    تو میتونی !! دانلود آهنگ ترانه موزیک سرگرمی عکس کلیپ اس ام اس
    شکوفه های بهاری

    In yahoo

    یــــاهـو

    My music

    Submit mail

     


    داغ کن - کلوب دات کام